سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شبستان سپید

 

 ●تـــنــهــاتــــریـــــن تــــنــــهــــادوشنبه 86 اسفند 13 - ساعت 11:8 عصر

نویسنده: amin555

تنهائی؟؟؟
چه واژه بغرنجی آنهنگام که بدانم هرگز تنها نبودم وانهمه مدت فقط تنها خواستنهایم شبحی از تنهائی برایم به تصویر کشیده بود

پس تنهائی کجاست ؟

میگفت تنهائی یعنی

 در هیاهو وشلوغی زندگی انهنگام که همه خلق سردر گریبان بده بستان و دوزو کلک فرو برده اند وتو متقی به تقیه هستی ؛؛ و مکلف به خوشروئی با کسان و ناکسان ؛
 اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما
اندم که راستگوئیت را بجز موعود درک نکند پارسائیت را بجز او نفهمد ؛پاکدامنیت را بجز او نداند ؛ایمانت را بجز او نفهمد ؛تحمل بر بودنها را باید دید و لمس کرد ؛؛باید درون جامعه خیز برداشت و طپید؛؛باید همچونخلی در بیابانی کم آب از آنچه درتوان داری به دیگران بدهی و نستانی؛؛ باید در این دنیای نفسانی بی رنگتر از آب زلال بمانی و رنگ نبازی ؛؛ چو اینگونه بمانی سخت برتو آید نفس کشیدن اما سهل باشد حسابت بر یزدان ؛؛ آنچانکه آن بهترین مخلوق زمان بگفت::

یاتی زمان علی رجل لا یحفظ دینه الا یفر من الجبل الی الجبل 

 پس مبارک باد تورا که نه گریزانی ز خلق و نه سر درگریبانی به کوه ودشت ...

اینسان چو بود؛؛ 

به تنهائی گرائیده ای؛

وخستـه امـا راضی؛؛

 و دل ازرده امــا وافـی؛؛

 روز را به شب کشانیده ای؛؛

 وشب ؛؛ 

 این گستراننده نجواها مناجاتت را درژرفنای اعماق سکوت خود به سرزمین خوبان خواهد رساند؛؛ وتوغرق در مناجات هنوز نفهمیده ای که چه زود سکوت شب به سپیده گرائیده است؛؛؛
 وسپیده دم

 شروعی دگر را با خلق اغاز خواهی کرد.....و باز زخمی از هیاهو شبستانت را می آغازی


میگفت::
تــنـــهائـــی یـعــنــی ایــن

 تنهائی یعنی علی وار زیستن تنهائی یعنی لبیک یا علی بن ابیطالب لبیک یا اسدالله بی گمان با علی زیستن دشواراست آنچنان دشوار که وصفش ناممکن آید 

پس یک یاهو بگو 

 یـاعلی ادرکنی 

=============


 

 ●لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 

پنج شنبه 103 فروردین 9

برای تعیین شهر خود روی کادر کلیک نمایید.
اعلام اوقات شرعی براساس ساعت
رایانه‌ی شما می‌باشد.
 

d خانه c

d شناسنامه c

d ایمیل c


درباره خودم

شبستان سپید
amin555
دقایقها را بسان سالیانی دراز پیموده ام واینک در یکقدمی بی نهایت نقطه با گمانی مه الود به پیامدهای نیامده همچنان مرددم شاید در این بی نهایت گم شوم و از این گمان هراسناکم اما گمانها را نیز سرنوشتی ست تا ابدیت وابدیت را مشقیست فو ق العاده ساده به سادگی هیچ به سادگی یک خلا ونیز به سادگی اندیشیدن به همه چیز پس نگاهم را به قدمهایم خواهم دوخت ونیز به این گمان .. چشمهایم را میبینم که دیگر با گمانهای تب دار نمی درخشند .. من در بینهایتم بی نهایتی بدون نقطه و مملو از خدا خدا..... چه تلفظ کوچکی انقدر کوچک که گهگاه انرا به نسیان میسپارم وباز نسیان دلیلی بر انسان که همیشه با امدن ورفتن... انسان است خدایا مرا ببخش که اینبار بی اجازه بدرگاهت امده ام ((الــــــــــــــاــــــــــه)) یـــا مـــن لاتـــخـــلــــف الــــمـیــعـــاد الهی انظرکیف اذوب فی ذکراتک و کیف اموت و احیا دفعات عدیده فی اشتیاقک ؛ وانت تنظر الی وتعلم بما فی نفسی و لا اعلم بما فی نفسک الهی وسیدی ومولای انظر الیه نظره ٌ رحیماً واغفرلی بما ماانت تسحقه به من الاکرام یامن لایشارکک موجودٌ فی ملکک اغفرلی وارحمنی وان لم ترحمنی لاکونن من الظالمین الهی انظر دموعی الذی تجری من العقاب والحساب فی یوم القیامه لااله الاالله ولاحول ولاقوه الا بلله العلی العظیم amin555


لوگوی وبلاگ


لوگوی دوستان

اشتراک در خبرنامه

  با ارسال فرم فوق می‌توانید از به‌روز شدن وبلاگ با‌خبر شوید.